تداوم حیات جامعه بشری وابسته به نوع خوراکی است که امروز به کودکان و نوجوانان میدهیم.
نسرین خدایاری: کودکان آیندهسازان جوامع بشری هستند، در اصل کیفیت آینده یک جامعه به شرایط فعلی کودکانش بستگی دارد، بنابراین بهتر است با ارائه بهترین خوراکهای غذایی، روحی و فرهنگی به کودکانمان، آینده جامعهمان را تضمین کنیم.
فیلمهای سینمایی و آثار تلویزیونی بخشی از خوراکهای روحی بچهها به حساب میآیند. ما در این گزارش به سراغ سید جواد هاشمی بازیگر و کارگردان سینمای کودک و نوجوان رفتیم تا از او بپرسیم امروزه سینما تا چه اندازه به کودکان و آثار مختص به آنها اهمیت میدهد؟
سید جواد هاشمی، بازیگر و کارگردان در گفتوگو با خبرنگار پایگاه خبری دیباچه، سینمای کودک را یک سینمای شکستخورده و ناامیدکننده دانست و افزود:با این شرایطی که من میبینم به خاطر عدم حمایت از سینمای کودک به هیچ عنوان به آینده سینما امیدی ندارم، یعنی در سینمای کشور ما یک سقط جنین صورت گرفته است و اگر این جنین نجات پیدا نکند، در اصل نسلهای آینده عادتی به سینما رفتن نخواهند داشت. الآن اگر فیلمی برای دهه هشتادیها و دهه نودیها ساخته نشود، متولدان این دههها سینما را فراموش میکنند. در این صورت ۱۰ سال دیگر امکان ندارد کسی به سینما برود، زیرا بچهها یاد گرفتهاند از طریق پلتفرم یا اینترنت به بهترین فیلمهای دنیا دسترسی پیدا کنند و دیگر لزومی ندارد به سینما بروند.
او گفت: امروز دهه شصتیها به زور بچههایشان را به سینما میبرند.در آینده دهه هفتادیها، دهه هشتادیها و دهه نودیها چگونه بچههایشان را به سینما خواهند برد؟
این بازیگر تأکید کرد:تداوم حیات سینمای کشورمان وابسته به مراقبت از جنین این عرصه است. جنین سینمای ما، سینمای کودک و نوجوان بوده و در حال سقوط است.
هاشمی با ابراز نگرانی برای آینده کل سینمای کشورمان، بیان کرد:بدنه سینما حواسش نیست که سینمای کودک و نوجوان، سینمای ریشه است و باید اول ریشه را درست کرد تا گل شاداب بماند.
-شما در عرصه تلویزیون نیز کارهایی را برای بچهها داشتهاید. به نظرتان تلویزیون کشورمان در حال حاضر چه اندازه به کودکان اهمیت میدهد؟تلویزیون کارهای زیادی برای کودک و نوجوان انجام می دهد، ولی به صورت کمّی. کیفیت در تلویزیون برای ژانر کودک و نوجوان اصلا معنا و مفهومی ندارد.شما ببینید این تلویزیونی که باید به ریشهها بپردازد، در طول تاریخ خود حتی یک عدد کار در سطح کیفی الف برای کودک و نوجوان کار کرده است؟مدیران تلویزیون کارهای سینمایی ویژه کودکان و نوجوانان را به قیمت بسیار نازل میخرند، بعد از ۹۰ دقیقه، ۶۰ دقیقه را پخش میکنند و ۳۰ دقیقه فیلم را بر طبق منویات خودشان سانسور میکنند، بنابراین اتفاقی که باید بیفتد واقعا نمیفتد.
جالب است بدانید فیلم پیشانی سفید به کارگردانی من، نود دقیقه بود. وقتی این فیلم از تلویزیون پخش شد، ۶۰ دقیقه بود. خودم حیرت کردم که مدیران تلویزیون چطور ماهرانه توانستند ۳۰ دقیقه از این فیلم را کوتاه کنند؛ یعنی دقیقا آنچه که بچهها از آن خوششان میآید از جمله موسیقی و ترانه از فیلم مذکور حذف شده بود. این کار به نظر من مراقبت از آینده بچهها نیست. این خیانت به بچهها است.
در ایرانِ ما، بچهها خیلی جدی گرفته نمیشوند. من فیلمهایی ساختم که ضرر مادی زیادی در آنها کردم، چون فیلمهای من خیلی گرانقیمت و پر هزینه هستند. همین الان بدون شک «شهر گربهها» پر هزینهترین فیلم تاریخ سینمای کودک در ایران است آن وقت من این فیلم را ساختم، اما پولش برنمیگردد.
دولت کمکی برای ساخت فیلمهای با کیفیت نمیکند.ما از اینجا میفهمیم که بخش کودک و نوجوان برای مسئولان ردههای فرهنگی و هنری کشور با اهمیت نیست به همین دلیل من بر حال اسفبار سینمای کودک و نوجوان گریه میکنم.
-فکر میکنید چگونه میتوان وضعیت سینمای کودک و نوجوان کشورمان را بهبود بخشید؟اگر واقعا عدهای ادعا میکنند که سینمای کودک و نوجوان برای مدیران فرهنگی و هنری اهمیت دارد باید به آن یارانه (سوبسید) بدهند. من فکر میکنم مدیران، چون بچه ندارند نمیدانند سینمای کودک چقدر مهم است.
-الآن در حال کار روی چه پروژههایی هستید؟
هماکنون کاری را برای شبکه نسیم بازی و اجرا میکنم. قرار بر این است که «ایستگاه»، ۳روز در هفته پخش شود.
از طرف دیگر مشغول آماده کردن یا پشتیبانی کردن ساخت سریال « پیشانی سفید » برای پلتفرم هستم و به شرطی که پولش داده شود، حتما این کار را شروع میکنم.
-سینما و تلویزیون ما تا چه اندازه برای فیلمسازی از کتابها الهام میگیرند؟عادت خوب استفاده از رمانهای مهم در دنیا یک اتفاق منحصر به فرد است و در نهایت به ساخت فیلمهای ریشهدار و ماندگار در سینما یا حتی در تلویزیون منجر میشود.
واقعا کتابهایی که در سالهای اخیر در کشور ما منتشر شدهاند،ظرفیت دراماتیک (چیزهایی که مربوط به کشور خودمان میشود) را ندارند، یعنی نمیتوان از آنها به عنوان رمان یا فیلمنامههای ماندگار اقتباس کرد. اگر هم کتابی با ظرفیت تبدیل شدن به یک فیلمنامه ماندگار نوشته و منتشر شده باشد، مهجور مانده است.
اصولا ما فیلساز کودک و نوجوان بسیار کم داریم، چون برگشت سرمایه سینمای کودک و نوجوان تضمین نیست. فیلمسازان فعال در این سینما نیز به دنبال خواندن کتابهایی که بتوان از آنها اقتباس کرد، نمیروند. مگر کسی کتابها را بخواند و با اشراف کامل به اهالی سینما بگوید کتابی رمانی دارد که به درد فیلمنامهنویسان میخورد تا تبدیل به یک تولید منحصر به فرد شود، ولی واقعا کسی این کار را نمیکند. خود من هم اصولا اقتباس نمیکنم. من از تخیل خودم برای نوشتن استفاده میکنم و با اتکا به تجربیاتی که در دوره آموزگاری داشتم، مینویسم.
-شما که تجربه معلمی داشتید، به نظرتون کودک امروز ما چقدر به سینما نیاز دارد؟کودک امروز، دیروز و فردا از نظر نیاز به خوراک تفاوتی با هم ندارند. تفاوت آنها با هم در اندیشه و نگاهشان است.
وقتی میگوییم کودک چه نیازی به سینما دارد مثل این است که بگوییم بچهها چقدر به غذا خوردن نیاز دارند؟ غذای روحی و فرهنگی بعضی وقتها باعث شادابی و خیلی وقتها باعث ایجاد امید و آموزش میشود.
ما نمیتوانیم بگوییم کودک به غذای روحی نیاز ندارد، زیرا چنین چیزی غلط است. اگر دست من بود میگفتم حتی خوراک غذایی بچهها باید با غذای بزرگترها متفاوت باشد، یعنی اگر بزرگترها چلو کباب میخورند، بچهها باید نوع دیگری از همان چلو کباب را مزمزه کنند، بنابراین باید به شکل تازهای به خوراک بچهها نگاه شود. این موضوع در خصوص خوراک روحی بچهها هم صدق میکند. تغذیه روحی بچهها باید به فراخور حالشان باشد. در حال حاضر شرایط به گونهای است که در دنیا توی غذای روحی بچهها سم میریزند. سم مهلکی که روحیه بچهها را تغییر میدهد.
همین الآن نتفلیکس در حال ساخت فیلمهایی است که به نظر من مخرب هستند و من همانقدر که بتوانم ساعاتی از زندگی بچهها را پر کنم، تا اندازهای به رسالتم عمل کردهام.
تجربه اثبات میکند که بچهها «پیشانی سفید»ها را بعضی مواقع ۲۰ یا ۳۰ بار دیدهاند و استقبال خوبی از این سری فیلمها کردهاند.